×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

آخرین اخبار

امروز : دوشنبه, ۲۷ اسفند , ۱۴۰۳  .::.  اخبار منتشر شده : 0 خبر

به گزارش نودادبرتر؛ حضرت زینب(س) شیرزنی که تاریخ بعد از وی به خود نخواهد دید همه ی صحنه ها و اتفاقات سخت و باور نکردنی کربلا، از قبیل محاصره، تشنگی ، کشته شدن یاران و فرزندان، شهادت حضرت عباس( ع)، دیدن امام (ع) یکه و تنها در میان جنگ و شهادتش، دیدن سرها بر روی نیزه ها، تاخت و تازها بر روی جنازه ها، آتش زدن خیمه ها، کتک کاری بچه ها، غارت اموال، اسارت خودش و اهل بیت و… را با چشمان خودش دید ولی ذره ای شِکوِه نکرد و از تکلیف الهی اش کوتاه نیامد و مانند کوه مقاوم بود و…

عبیدالله که پیروزی را فقط در زنده ماندن می دانست و برای این که بر دل زخمی زینب (س) نمک پاشیده باشد به دختر علی(ع) رو کرد و با طعنه گفت: خدا را شکر می کنیم که او شما را رسوا کرد و تکذیب نمود.

زینبِ علی(ع) این پیام رسان و یادگار کربلا فرمودند: والله ما رأیتُ الا جمیلاً: یعنی هر چه اتفاق افتاد رسوایی نبود و من جز زیبایی چیزی ندیدم. پیروزی و زیبایی از نظر پیام رسان کربلا یعنی اطاعت و سرپیچی نکردن از تلکیف و اجرای فرمان الهی ولو اگر در این مسیر هم مانند امام حسین(ع) و یاران کشته شوی.

بله، بنازم به این برادر و خواهر که افق دیدشان چقدر بلند و خدایی است که بشر از شناخت آنان ناتوان است، یکی با خون دادن و دیگری با پیام، دین خداوند را تا قیام قیامت بیمه کردند و معلم همه ی بشریت و هر آزاده ای تا روز محشرند.


مطالب مرتبط:


کرامتی از حضرت زینب کبری (س)

کرامتی از حضرت زینب کبری (س)

کرامتی از حضرت زینب کبری (س)

نقل می کنند: در بروجرد مردی یهودی بود به نام یوسف، معروف به ” دکتر” او ثروت زیادی داشت ولی فرزند نداشت. برای داشتن فرزند چند زن گرفت، دید از هیچ کدام فرزندی به دنیا نیامد. هر چه خود می دانست و هر چه گفتند عمل کرد، از دعا و دارو، اثر نبخشید. روز مأیوس نشسته بود. مرد مسلمانی نزد او آمد و پرسید: چرا افسرده ای؟ گفت: چرا نباشم، چند میلیون مال و ثروت برای دشمنان جمع کردم! من که فرزندی ندارم که مالک شود. اوقاف وارث ثروت من می شود.

مرد مسلمان گفت: من راه خوبی بهتر از راه تو می دانم. اگر توفیق داشته باشی، ما مسلمانان یک بی بی داریم، اگر او را به جان دخترش قسم بدهی، هر چه بخواهی، از خدا می خواهد. تو هم بیا مخفی برو حرم زینب (س) و عرض حاجت کن تا فرزنددار شوی.

می گوید: حرف این مرد مسلمان را شنیدم و به طور مخفی از زنها و همسایه هایم و مردم با قافله ای به دمشق حرکت کردم. صبح زود رسیدیم، ولی به هتل نرفتم، اول غسل و وضو و بعد هم زیارت و گفتم: آقا یا رسول الله ! دشمن تو و دامادت در خانه فرزندت برای عرض حاجت آمده، حاشا به شما بی بی جان ! که مرا ناامید کنی. اگر خدا به من فرزندی دهد، نام او را از نام ائمه می گذارم و مسلمان می شوم. او با قافله برگشت.

پس از سه ماه متوجه شد که زنش حامله است، چون فرزند به دنیا آمد و نام او را حسین نهادند و نام دخترش را زینب. یهودی ها فهمیدند و اعتراض ها به من کردند که چرا اسم مسلمان ها را برای فرزندت انتخاب کردی. هر چه دلیل آوردم نشد قصه را بازگو کردم ناگهان دیدم تمام یهودی هایی که در کنار من بودند با صدای بلند گفتند: اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان علیا ولی الله و همه مسلمان شدند..

در پایان ۱۹ آذر (۵ جمادی الاولی ۱۴۴۳) مصادف باسالروز میلاد حضرت زینب (س) و روز پرستار است این روز  بر همه مسلمانان مبارک باد.

انتهای پیام/*

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط  مدیریت پایگاه خبری نودادامروز منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.