- نویسنده : مریم بالوی فیلی
- 17 آبان 1402 ساعت 18:13
- کد خبر 16351
- بدون نظر
- ایمیل
- پرینت
سایز متن /
به گزارش نودادامروز، مریم بالوی فیلی در یادداشتی نوشت: دوباره دلم گرفته، آتش خون دود و سردرگمی و مادران گریانی که هر شب فرزندان عشق را در گورهای تنهایی با دستانی لرزان به خاک ابدیت می سپارند.
آسمان غزه امروز بوی خون می دهد و جنون؛ دست های پلید شاخه های آرزو را از چهره های کودکان مظلوم می چینند و گلوله جایش هدیه می دهند.
امروز لالایی مادران بی دفاع در غزه برای کودکان، پر از صدای مهیب توپ و گلوله راکت است.
خواب در چشمان غزه شکسته، اشک بر گونه هایش جاری شده، گیسوانش از خون لبریز؛ و صدای مظلومیت آنرا همه شنیدند. مظلومیت آنان در تاریخ ثبت خواهد شد و خواهند نوشت از مادرانی که با دست های خالی شاخه های آرزو و لبخندی تلخ را از چهره فرزندان بی دفاعشان پاک کردند.
چه بلایی بر سر این قوم کودک کُش آمده که تکه تکه شدن اجساد و ضجه های مادر و کودک و پدر و برادر و خواهر را می بینند و از کشتار سیر نمی شوند و حتی بیماران نزار را هدف گلوله مستقیم قرار می دهند…
اما دشمن تا دندان مسلح در خیال خود دنیا را فقط همین چند نفس می بیند و به خیال خود، هر چقدر خون بریزد کسی روزی یقه اش را نمیچسبد و بازخواستش نمیکند.
اما چنین نیست… هزاران طفل که در آغوش مادر خود آرمیده بودند و همانند شقایق های تنها در آغوش پروانه ها در یک شب تاریک به آغوش خداوند خود پر کشیدند، با گام های کوچکشان به دنیای نورانی گام نهادند تا…
تا روز موعود فرا برسد و دُردانه ها نوبت به نوبت تقاص قطره قطره دُرهای غلطیده بر گونه هایشان که بوی بوسهی مادر میدهد و ترس و آه و نالههایشان را، و این روزهایشان را، از آنان بگیرند و با سیلی محکمی، کودک کُش ظالم را به درک واصل کنند تا مرهمی بر دل های شکسته و داغدیده شود.
https://nodademrooz.ir/?p=16351